خلاصه داستان :
ارژنگ بعد از چهل سال انتظار بالاخره رؤیا را به دست آورده و برای برگزاری عروسی با او راهی شمال میشود. در جریان سفر به شمال شاهد خاطره بازیها و یادآوریهای وقایع زندگی گذشتهٔ این دو در دهه شصت هستیم…
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام *
ایمیل *
نظرات کاربران
افزودن نظر جدید